عضو هیات‌علمی دانشگاه تهران در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:
حسینی گفت: براساس آنچه به‌عنوان خط فقر اعلام می‌کنند حدود 40 میلیون نفر زیر خط فقر داریم. بدین‌صورت یک عدد بسیار بزرگ زیر خط فقر ایجاد می‌شود؛ یعنی در یک جمعیت 80 میلیونی 40 میلیون نفر زیر خط فقر هستند پس ما یک سیاره زاغه‌نشین هستیم.
  • ۱۳۹۹-۰۲-۲۴ - ۱۰:۵۰
  • 00
عضو هیات‌علمی دانشگاه تهران در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:
با ۴۰ میلیون نفری که زیر خط فقر هستند یک سیاره زاغه‌نشین ساخته‌ایم/ دولت برای جهش تولید، دستمزد کارگر را افزایش دهد
با ۴۰ میلیون نفری که زیر خط فقر هستند یک سیاره زاغه‌نشین ساخته‌ایم/ دولت برای جهش تولید، دستمزد کارگر را افزایش دهد

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، پیرامون فاصله اجتماعی وتوزیع نامناسب منابع و مساله اثرگذاری خط فقر 9 میلیون تومانی بر زندگی مردم خصوصا اقشار آسیب‌پذیر و کمتر برخوردار جامعه با سیدمجید حسینی عضو هیات‌علمی دانشگاه تهران گفت‌وگو کردیم.

   نولیبرالیسم همیشه در شرایط بحران فشار را به طبقات پایین منتقل می‌کند

حسینی در گفت وگو با «فرهیختگان» با اشاره به نقش سیاست‌‌های نولیبرالی در ایجاد وضع موجود به «فرهیختگان» گفت: «نولیبرالیسم در شرایط بحران همیشه بحران‌‌های سیستم را به طبقات پایین منتقل می‌کند. این مساله یکی از خصلت‌‌های نولیبرالیسم است. یعنی لحظه‌ای که ساختار دولت لیبرال دچار کسری بودجه می‌شود یا مسائل مالیاتی و یا مسائل بانکی پیدا می‌کند، این فشاری که داخل سیستم است به‌صورت مستقیم به طبقات پایین منتقل می‌شود. این در همه جوامع نولیبرالیسم است. پس ایجاد چنین شرایطی در دولت لیبرالی دور از ذهن و غیرممکن نیست.»

      ما با این وضع خط فقر یک سیاره زاغه‌نشین ساخته‌ایم

حسینی در ادامه به وضعیت پیش‌آمده بعد از شیوع کرونا اشاره کرد و گفت: «کرونا یکی از بحران‌‌هایی است که دولت لیبرال گرفتار آن شده و خیلی هم بحران عمیقی است ولی برای حل آن از طریق بورس یا از طریق فشار به طبقات پایین همانند کم کردن دستمزد کارگر، بحران را منتقل می‌کند. حاصلش می‌شود اتفاقی که الان در کشور رخ داده؛ اینکه در دو دهک بالای درآمدی و اقتصادی 17 میلیون نفر آدم داریم و براساس آنچه به‌عنوان خط فقر اعلام می‌کنند حدود 40 میلیون نفر زیر خط فقر داریم. بدین‌صورت یک عدد بسیار بزرگ زیر خط فقر ایجاد می‌شود؛ یعنی در یک جمعیت 80 میلیونی 40 میلیون نفر زیر خط فقر هستند پس ما یک سیاره زاغه‌نشین هستیم. تبدیل به سیاره زاغه شده‌ایم. یک جهان زاغه‌نشین ایجاد کرده‌ایم، درصورتی‌که 17 میلیون نفر در این جهان زاغه‌نشین در بهترین وضعیت زندگی می‌کنند. دلیلی که وضع این 17 میلیون این میزان خوب است و 40 میلیون زیر خط فقر هستند و وضع‌شان بد است.»

      آزادسازی قیمت‌ها، خصوصی‌سازی و یارانه‌زدایی قواعد بازی اقتصاد لیبرالی است

این استاد دانشگاه در ادامه و در تشریح این مساله که چرا دولت‌‌های لیبرالی چنین وضعی را ایجاد کرده‌اند، افزود: «قواعد این بازی به‌وجودآمده قواعد بازی سیاسی-اقتصادی است که دولت لیبرال می‌گذارد. این قواعد یکی آزادسازی است همانند آزاد‌سازی قیمت بنزین! یکی خصوصی‌سازی است. شاهد بودید که فرآیند‌های خصوصی‌سازی از شستا تا بانک‌‌ها در این دولت چطور اتفاق افتاد. یکی دیگر از این قواعد هم یارانه‌زدایی است. هر جایی که رگولیشن یارانه‌زدایی عمل می‌کند، آن نقطه‌ای است که ما خواهیم دید طبقات پایین ضرر می‌کنند. هر سه اینها را دولت لیبرال با شعار طبقات پایین انجام می‌دهد. یعنی اینها می‌گویند یارانه‌زدایی می‌کنیم که به طبقات بالا یارانه نرسد. مگر چقدر طبقه بالا دارید که یارانه به آنها می‌رسد؟ همه را به طبقه پایین تبدیل کردید! 17 میلیون نفر در 80 میلیون عددی نیست که می‌خواهید به بهانه آن یارانه‌زدایی کنید.»

      جهش تولید و بهبود وضعیت فعلی فقط با افزایش حقوق کارگران میسر است

حسینی در ادامه به ماجرای تعیین دستمزد حقوق کارگران با توجه به این وضعیت اقتصادی و معیشتی اشاره کرد و گفت: «نکته بعدی این است که یکی از مهم‌ترین رگولیشن‌‌هایی که دولت‌‌های لیبرالی اعمال می‌کنند، فشار به کارگر است. جالب است که فشار به کارگر برخلاف آن چیزی که خود بیان می‌کنند؛ یعنی می‌گویند کروناست و اگر حقوق را زیاد کنیم، کارفرما را ورشکست می‌کند. در این نقطه کرونا اتفاقا فشار به کارگر تولید را دچار سقوط می‌کند. دلیل این است که شما وقتی حقوق کارگر را کم می‌کنید قدرت خرید‌ بخش بزرگی از جامعه را کم می‌کنید، چون ‌بخش بزرگی از جامعه کارگر هستند. قدرت خرید اینها کم می‌شود و وقتی چنین شود تقاضای موثر از بازار کاهش می‌یابد و این امر سبب می‌شود تولید پایین می‌آید، چون کسی نیست تولید کارخانه‌ها را بخرد. در لحظه‌ای که تولید کارخانه‌ها پایین می‌آید تولید‌کننده را ورشکسته می‌کند و تولیدکننده و سرمایه‌دار هم ضرر می‌کنند. یعنی اتفاقا سیاست‌‌های اینها به‌شدت ضداقتصاد مقاومتی و به‌شدت ضدجهش تولید است. اگر دولتی بخواهد تولید جهش یابد، باید دستمزد کارگر را افزایش دهد که کارگر قدرت خرید داشته باشد. اقتصاددان‌‌های لیبرال مهم‌ترین دشمنان این وضعیت هستند. کسانی که از دولت خاتمی تا احمدی‌نژاد در دولت نشستند و دستمزد کارگر را کم کردند، آزادسازی و خصوصی‌سازی کردند و از هر جناح هم بودند ولی این کارشناسان عمله‌‌های ظلم هستند. به‌دلیل اینکه اینها تولید ما را در سالی که جهش تولید ملی است، با کاهش دستمزد خاکستر می‌کنند و همزمان افزایش دستمزد پزشک را شاهد هستیم. یعنی در شرایطی هستیم که هر لحظه دستمزد طبقات برنده با رگولیشن‌‌های دولتی و تصمیمات سیستماتیک افزایش می‌یابد و طبقه بازنده دائما با کاهش دستمزد و درآمد روبه‌رو است و این ضدتولید است.

عضو هیات‌علمی دانشگاه تهران خاطرنشان کرد: در تمام سال‌‌هایی که در اروپا سیاست‌‌های دولت رفاهی به‌خصوص در اروپای غربی دولت‌‌های سوسیال‌دموکرات سیاست‌‌هایی به نفع طبقه کارگر اجرا کردند، جهش تولید آنها زیاد بود، یعنی سال‌‌های کامروایی تولیدی در اروپای غربی سال‌‌هایی است که حقوق کارگر را افزایش دادند. جمع‌بندی من این است که مجموعه این مسائل یک ساختار قواعد یا قواعد بازی یا رگولیشن‌‌هایی است که دولت لیبرال اعمال می‌کند تا بحران‌‌های خود را به طبقه پایین منتقل کند، نه به طبقه بالا ولی حاصل آن فروپاشیدن تولید، افزایش نابرابری و درنهایت تبعیض ساختاری است.»

گزارش «فرهیختگان» در این خصوص را از «اینجا» بخوانید.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰